bornram

Sunday, January 2

تو

چنان از تو پُرم
كه خالي چشم هاي بي خيال ات را نمي بينم.
به من تلنگري مي زني:
هي! مگه كوري؟-

چنان از تو پُرم
كه آواي آواها به گوشم، تنها صداي توست.
به من طعنه اي مي زني:
هي! مگه كري؟-

چنان از تو پُرم
كه مات و منگ، در بي صدايي خود، محو تو مانده ام
به من كنايه اي مي زني:
هي! مگه لالي؟-

چنان از تو پُرم
كه تنها تويي؛ و تنها تو، گرچه بي اعتنا؛ جز تو هيچ و هيچ نيست.
از تو سرشارم
از تو سرشار مي شوم
به من نيشخندي مي زني:
هي! تو ديگه چقدر خري!-

4 Comments:

  • At 1:58 PM, Anonymous Anonymous said…

    آیا بهتر نیست پا برهنه بیایم<

     
  • At 2:17 PM, Anonymous Anonymous said…

    mahdieh:
    msh925.persianblog.com
    آیا بهتر نیست پا برهنه بیایم<

     
  • At 5:39 PM, Blogger پيام يزدانجو said…

    Mobarak bashad, va movaffaq bashid.

     
  • At 12:28 PM, Blogger محمد وحیدی said…

    salam
    mohemtar az shorue kar, edameye oone
    movaffagh bashid

     

Post a Comment

<< Home