bornram

Sunday, February 11

outta da blue!

هوا بد است، در این جاده ها زمین گیرم
سقوط می کنم و پیچ و تاب می گیرم
رها نمی کندم دردهای لامذهب
کجا فرار کنم؟ توی چنگ تقدیرم
تمام هستی ام این زخم های تکراری ست
!چه زود کهنه شدم، هی! چه زود می میرم
، برای جاده که تنها رفیق راهم ماند
!چه قدر خسته کننده، چه دست و پا گیرم
آهای جمع غریبه! چرا نمی فهمید؟
!ولم کنید! من از دست سردتان سیرم
، خدا کند که سرآخر بگویدم مردی
چه کرده ام که چنینم؟ چه بود تقصیرم؟
.....
. راستش الان حال من خیلی خوبه
. فعلا شباهتی به این شعر دوست عزیزم ندارم
! اما تا چند روز پیش خود خودش بودم
.فعلا رو به راهم. در تلاش برای این که به "این دردهای لامذهب" دهن کجی کنم
!ای دست های سبز! برایم دعا کنید...

2 Comments:

  • At 10:35 PM, Anonymous Anonymous said…

    برایت دعا کردم ...

     
  • At 9:31 PM, Anonymous Anonymous said…

    خدا را شكر كه الان بهتري. چند وقتيه ازت بي خبرم. اوضاع خوبه؟ اين اواخر به ما سر بزن. حتماً.

     

Post a Comment

<< Home