bornram

Sunday, February 27

in vino veritas...

.من الآن مست ام. من حالا مست ام. مست. خراب
. سياه مست. سپيد مست. سبز ... اصلا هر رنگي كه تو بگويي، مست
جوري ام، از آن جورهايي كه آدم حس مي كند طوقي از ابر به گردن دارد
.و خدا توي چشم هايش نشسته. آن طور مست ام
...مستي و راستي: تو را دوست.... خوررر... پف...خوررر...پف

4 Comments:

  • At 8:20 AM, Anonymous Anonymous said…

    یلدا جان ،اول صبح با خوندن یادداشت شما روحیه گرفتم.مرسی

     
  • At 5:26 PM, Anonymous Anonymous said…

    baba to ke khabidi?? bebin janbe nadari, ab shangooli nazan...

     
  • At 5:07 PM, Anonymous Anonymous said…

    سلام
    دوست اوركادي من يلدا جان
    خوب مطلب بدي نيست اگه همينطوري ادامه بدي شايد اين دفعه ديگه تو هوشياري راستشو بنويسي

     
  • At 3:46 PM, Anonymous Anonymous said…

    your poems suck (i'm a bit drunk right now... yes, "in vino veritas").

     

Post a Comment

<< Home